ساختار روابط عمومي محتاج بازنگري است

مسعود طوفان



ساختار روابط عمومي دستگاههاي دولتي و تشكل هاي برآمده از آن نيازمند بازنگري است. چرا كه به نظر مي‌رسد در اين ساختار روابط عمومي غالبا در راستاي منويات و خط دهي صاحبان قدرت قرار مي‌گيرد و به روابط عمومي اقتدار محور مبدل مي شود؟ اقتدار محوري در روابط عمومي به معناي وابستگي اين نهاد به دولت و كسب اعتبار و مشروعيت از آن است. در اين حالت روابط عمومي اهداف خود را بر اساس گفتمان قدرت بازتوليد و طراحي مي كند و لذا پاي بند آن باقي مي‌ماند.

هرچند اطاعت کارمندان دولتی از سیاست مداران منتخب یک اصل پذیرفته شده در دیوان سالاری است لیکن به دلایل متعدد روابط عمومی یک استثناء محسوب می‌شود. روابط عمومي به عنوان يك الگو و كانال ارتباطي مهم  ملتزم به دفاع از حقوق و منافع متقابل مردم و سازمان، توزيع عادلانه اطلاعات، پرهيز از هرگونه تكنيك هاي فريب كارانه و فراهم نمودن شرايط گفتگوي برابر با مسئولان مي‌باشد، درحاليكه آسیب شناسی بزرگ روابط عمومی در ایران کنترل روابط عمومی توسط سیاست مداران است. در واقع این رابطه بایستی معکوس شود.

به گواهی تاریخ، چهره پنهان قدرت چهره اي انحصار گرا، برتري طلب و به شدت در معرض فساد است كه همواره در هياهوي جادويي تبليغات پوشيده مي‌ماند. لذا روابط عمومي نبايستي در اين دام بيفتد و خوشنودي صاحبان قدرت و مقامات را مبناي ارزيابي عملكرد خود قرار دهد. اين چالش تاثيرات خودرا بر عملكرد نهاد روابط عمومي در ايران برجاي گذاشته و  روابط عمومي را به سخنگويان درجه 2 و صحنه آرايان پيرو مبدل نموده است.

به عنوان مثال در دوران سازندگي بسياري از روابط عمومي ها غالبا تصويري اغراق آميز از موفقيت‌ها و پيشرفت‌هاي اقتصادي كشور و دستگاه‌هاي ذيربط خود به نمايش گذاشتند و در شخصيت سازي سنگ تمام نهادند، اين در حالي بود در همان زمان انسداد سياسي و فضاي بسته فرهنگي كشور زمينه بروز انفجار دوم خرداد شد. دورنماي عملكرد روابط عمومي ها در دولت اصلاحات نيز غافل از شكل گيري شكاف طبقات عميق، رانت خواري و بي عدالتي اقتصادي بود كه در نهايت منجر به اقبال به گفتمان عدالت محور دولت نهم گردید. این چنین بود که روابط عمومی ها بارها بازار گرمي نمودند، واقعیت ها را وارونه جلوه دادند، نمايشگاه زدند، بيانيه و جوابيه منتشر كردند و آگاهانه یا ناآگاهانه در حکم پیاده نظام سیاست مدارانی که آمدند و رفتند عمل نمودند، به این ترتیب روابط عمومي با پنهان كردن جريانات اصيل اجتماعي و ناديده گرفتن واقعيت نيروهايي كه در پس تحولات سياسي و اقتصادي قرار داشت و دارد، خدمتي به نظام و مردم نکرد  و بجای «آیینه تمام نمای جامعه و سازمان بودن» صرفا به صورت نهادي فریب خورده  باقي ماند.

اين نقيصه همچنين در تدوين آيين نامه جديد فعاليت روابط عمومي ها در دستگاههاي دولتي كه در شوراي اطلاع رساني در ابتداي كار دولت نهم تصويب و به نام دولت جدید مصادره شد باقي ماند و زمينه تبديل روابط عمومي به دهان گشاد دولت براي داد زدن گردید، متاسفانه در تدوين نهايي اين آيين نامه به نقد هاي منصفانه افراد دلسوز وگروههايي مثل انجمن روابط عمومي ايران، انجمن متخصصان روابط عمومي و موسسه آرمان روابط عمومي توجهي نشد. اين آيين نامه برغم تمام نقاط مثبتش براي ارتقاي جايگاه روابط عمومي، اين نهاد را به ابزاري براي تبليغات يكسويه تبديل کرد و مشكل قدرت محوري در روابط عمومي را مغفول گذاشت.

 بزرگترين نمود اين نقيصه را در هژمونی گفتمان امنيت محور رويدادهاي پس از انتخابات دهم رياست جمهوري مي توان مشاهده كرد. بطوري كه جريان اطلاعات و ارتباطات بعنوان ابزار نخست كار روابط عمومي زير سلطه نهاد هاي سياسي-امنيتي جان داد. در جريان اين رخداد ها بود كه همچنين مشخص شد اساتيد و نامداران روابط عمومي كشور كه بعضا خود متولي دستگاههاي ارتباطي بودند، حرفي براي گفتن ندارند و آنها نيز همچون معرکه گردانانی منفعل، گرفتار گرداب دیوان سالاری و جبر ساختار کنونی روابط عمومی‌اند.

اتفاقات اخیر همچنین به خوبی نشان داد ساختار و عمل روابط عمومی در ایران مردمسالار و آزاد نیست و توسط دولت و آنهم به صورت انحصاری و در راستای منافع و اهداف خود  هدایت می شود. طنز قضيه در اين است كه بواسطه ماهيت وابسته روابط عمومي اين نهاد با زبان چاپلوسي و تملق مجددا درصدد به دست آوردن دل صاحبان قدرت سياسي  و امنيتي بر مي‌آيد و اسم آنرا هم تقويت جايگاه روابط عمومي مي گذارد. ازين جاست كه ساختار وابسته روابط عمومی منجر به رشد دو خصلت مذموم یعنی عافیت طلبی و خودبینی  در مدیران و کارگزاران روابط عمومی شده است:

با خصیصه اول  مدیران روابط عمومی نان را به نرخ روز می خورند و در هر شرایطی طلب عافیت می کنند و به قول مولانا  همچون شیران دربند روبه صفتی پیشه می‌کنند. خودبینی نیز باعث می‌گردد تا متولیان روابط عمومی اقدامات خود را بسیار ارج نهند و گمان می‌برند موج سوار میدان اطلاع رسانی و افکار عمومی‌اند. به این ترتیب آنها از بهره برداران واقعی دستاوردهای روابط عمومی در حوزه تبلیغات، انتشارات و اطلاع رسانی غافل می‌شوند. چنين است كه روابط عمومي بواسطه ساختار و نیز مشكل کارگزارانش قادر به انعكاس كامل واقعيات سياسي، اجتماعي و اقتصادي نيست و شفاف سازي و نمايان سازي نقدهاي درون و برون سازماني كمتر جايي در عملكرد اين نهاد پیدا می‌کند.

ساختارهاي برآمده از تشكل هاي روابط عمومي نظير شوراي  هماهنگي روابط عمومي استان نيز به همين دليل محكومند، به نظر مي‌رسد آنها نيز بواسطه جريان سازي و هدف‌گذاري كه از سوي افراد انتصابي و بدور از اصل شایسته سالاری هدایت می شود در معرض اقتدارگرايي و وابستگي قرار دارند. ماموریت چنین شوراهایی در این است که چگونه اهداف و  بسته های تبلیغاتی دولتمردان را جهت عرضه در زرورق های جذاب تری کادو کنند؛ تفاوت عملکرد هر دوره در این است که کدامیک کادو کننده های بهتری بوده‌اند!

به این ترتیب روابط عمومی چاره ای جز شکستن بروکراسی حاکم بر خود را ندارد، رمز رشد روابط عمومی نه در اختصاص اعتبارات و جایگاه سازمانی بلکه در مبدل شدن به روابط عمومی مردمسالار و متعهد به منافع واقعی خود و مردم است، با غفلت از این موضوع  روابط عمومی چیزی بیش از ابزاری دم دستی و آیینه‌ای زنگار گرفته نیست.

یزدفردا

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا